پست امروز یه جوریه ! کل کل ِ بین ادبیات و شیمی ! به دست شعرای شیمیدان ما نوشته شده که روی ماها بسی کم بشه و منبعشم ویکیپدیای فارسیه !!!
سابقه گوگرد در ادبیات فارسی و تاریخ علمی ایران
در لغتنامه دهخدا نام گوگیرد در اوراق مانوی(به زبان پهلوی) برای آن ذکر شده است.
منجیک ترمذی : گر برفکند گرم دم خویش به گوگرد بیپود ز گوگرد زبانه زند آتش
بدان ماند بنفشه بر لب جوی که بر آتش نهی گوگرد بفخم
بنفشه ٔ طبری خیل خیل سربر کرد چو آتشی که ز گوگرد بردویده کبود
واندر کوههای وی (ماوراءالنهر) همه داروها است که از کوه خیزد، چون ناک و زرنیخ و گوگردو نشادر.
فردوسی : همی ریخت گوگردش اندر میان چنین باشد افسون و رای کسان
چو آتش که گوگرد یابد خورش گرش در نیستان بود پرورش
خاقانی : از امل بیمار دل را هیچ نگشاید از آنک هرگز از گوگرد تنها کیمیایی برنخاست
نظامی : همانا که بر جای ترکیب خاک ز ترکیب گوگرد بود آن مغاک
دوزخ گوگرد شد این تیره دشت ای خنک آن کس که سبکتر گذشت
گلستان سعدی : گفتم آن سفر کدام است گفت گوگرد پارسی خواهم به چین بردن.
ضربالمثلها : گوگرد به فارس بردن. (مانند زیره به کرمان بردن.)
اگه خوشت اومد می خوای بقیشو بخونی برو ادامه مطلب " ولی رمز داره " رمزش هم عدد اتمی گوگرده !! چقدر سخته ! نه ! رمزو بزن برو بخند ....
پست امروز یه جوریه ! کل کل ِ بین ادبیات و شیمی ! به دست شعرای شیمیدان ما نوشته شده که روی ماها بسی کم بشه و منبعشم ویکیپدیای فارسیه !!!
سابقه گوگرد در ادبیات فارسی و تاریخ علمی ایران
در لغتنامه دهخدا نام گوگیرد در اوراق مانوی(به زبان پهلوی) برای آن ذکر شده است.
منجیک ترمذی : گر برفکند گرم دم خویش به گوگرد بیپود ز گوگرد زبانه زند آتش
بدان ماند بنفشه بر لب جوی که بر آتش نهی گوگرد بفخم
بنفشه ٔ طبری خیل خیل سربر کرد چو آتشی که ز گوگرد بردویده کبود
واندر کوههای وی (ماوراءالنهر) همه داروها است که از کوه خیزد، چون ناک و زرنیخ و گوگردو نشادر.
فردوسی : همی ریخت گوگردش اندر میان چنین باشد افسون و رای کسان
چو آتش که گوگرد یابد خورش گرش در نیستان بود پرورش
خاقانی : از امل بیمار دل را هیچ نگشاید از آنک هرگز از گوگرد تنها کیمیایی برنخاست
نظامی : همانا که بر جای ترکیب خاک ز ترکیب گوگرد بود آن مغاک
دوزخ گوگرد شد این تیره دشت ای خنک آن کس که سبکتر گذشت
گلستان سعدی : گفتم آن سفر کدام است گفت گوگرد پارسی خواهم به چین بردن.
ضربالمثلها : گوگرد به فارس بردن. (مانند زیره به کرمان بردن.)
مثل گوگرد احمر ؛ کنایه از نایاب بودن.
گوگرد سرخ زردشتی ؛ کنایه از آتش است.
گوگرد احمر یا سرخ : از جواهر است و معدن آن در وادی موران میباشد و موران آنجا مقابل بزی میشوند گویند در شب مانند آتش میدرخشد چنانکه روشنایی آن چند فرسخ میرود، و چون از معدن بیرون آورند این خاصیت ندارد و آن جزو اعظم اکسیر است چنانکه سیماب را ابوالارواح خوانند و آن را ابوالاجساد نامند. گرم و خشک است در چهارم و اقسام آن منافع بسیار دارد.[۶۲] و در کبریت احمر اقوال بسیار است و به اصطلاح اهل صناعت کیمیا اکسیر مصنوع در غایت سرخی را کبریت احمر نامند. کنایه از اکسیر، چرا که اکسیر از او ساخته شود و آن جزو اعظم اکسیر است. لقب زر است در اصطلاح کیمیاگران.
منوچهری : گر خاک بدان دست یک استیر بگیرد گوگرد کند سرخ همه وادی و کهسار
اسدی طوسی : به مثقال سی سرخ گوگرد پاک بهیکباره چون اختری تابناک
خاقانی : لشکرگهت بر حاشیت گوگرد سرخ از خاصیت بر تو ز کنج عافیت عیش مهنا ریخته
بود چو گوگرد سرخ کز بر چرخ کبود داد مس خاک را گونه ٔ زر عیار
دل گوهر بقاست به دست جهان مده گوگرد سرخ تعبیه در خاکدان مخواه
کرد چو مشک سیاه خاک چو گوگرد سرخ هردو حنوط و حنا از پی خصم و خدم
نظامی : زر که گوگرد سرخ شد لقبش سرخی آمد نکوترین سلبش
نه گوگرد سرخی نه لعل سپید که جوینده گردد از او ناامید
در فرهنگ معین
سعدی : گر کیمیای دولت جاویدت آرزوست بشناس قدر خویش که گوگرد احمری
ناصر خسرو : که بود آنکه او ساخت شنگرف رومی ز گوگرد سرخ و ز سیماب لرزان؟
در هفت پیکر میخوانیم : آتشی زو نشاط را پشتی کان گوگرد سرخ زردشتی
ناصر خسرو در سفرنامهاش نوشتهاست : گویند بر سر دماوند چاهی است که نشادر و کبریت (گوگرد) از آن گیرند.
محمد زکریای رازی را کاشف اسید سولفوریک یا همان جوهر گوگرد میدانند.
قشنگ بود ؟؟؟
کامنت یادتون نره !
سایت رشته صنایع شیمیایی...
ما را در سایت سایت رشته صنایع شیمیایی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : علیرضا فرزادنیا chemis بازدید : 315 تاريخ : چهارشنبه 24 فروردين 1390 ساعت: 16:55